میخواهم برایتان از قدمت و تاریخچه نقاشی بگویم…
قدمت اولین نقاشیها به حدود ۴۰,۰۰۰ سال پیش بازمیگردد. این نقاشیها شامل تصاویر هندسی روی دیوار غارها یا تصاویری از حیوانات در حال شکار هستند. تحلیلگران درباره هدف از خلق این نقاشیهای غار نظرات مختلفی ارائه دادهاند. برخی معتقدند این نقاشیها برای تسخیر روح حیوانات کشیده شدهاند، در حالی که برخی دیگر آنها را نشانهای از احترام به طبیعت و درک اطراف میدانند. هر دلیلی که پشت این نقاشیها باشد، از نظر زیباییشناسی بسیار شگفتانگیز هستند و حتی با برخی از بهترین آثار نقاشی مدرن رقابت میکنند!
در تمدنهای اولیه، نقاشیها روی سفال، ظروف فلزی و چوبی دیده میشدند. این آثار هنری در بسیاری از فرهنگها جنبه تزیینی یا جادویی پیدا کرده و بر دیوارها نقش میبستند. در تمدنهای چین و مصر باستان، نمونههای متعددی از این نقاشیها یافت شده است. همچنین در متون یونان باستان از نقاشیهایی بسیار واقعگرایانه یاد شده، اما متأسفانه هیچ اثری از آنها باقی نمانده است.
نقاشی در قرون وسطی و بعد از آن
در قرون وسطی، نقاشی به شدت به موضوعات مذهبی محدود شد و بیشتر در قالب تصویرگری کتابهای مقدس و تزئین کلیساها جلوه میکرد. اما با آغاز دوران رنسانس، این هنر جان تازهای گرفت و بسیاری از مهمترین آثار تاریخ نقاشی در این دوره خلق شدند. نقاشان رنسانس با استفاده از تکنیکهایی مانند پرسپکتیو و بازی نور و سایه، آثار خود را به اوج کمال رساندند.
در دوره نئوکلاسیک، نقاشان تلاش کردند کمال و زیبایی را با دقتی مهندسیشده در آثارشان به تصویر بکشند. هر جزئی از نقاشی حسابشده بود و قواعد پرسپکتیو به شکلی کامل رعایت میشد. این آثار اغلب یادآور شکوه یونان و روم باستان بودند و به نمایش تعادل و هماهنگی میپرداختند.
با ظهور عکاسی در قرن نوزدهم، هنر نقاشی با چالشی اساسی روبهرو شد. اگر تا پیش از آن، یکی از معیارهای سنجش مهارت نقاشان، توانایی در ثبت واقعیت با دقت بالا بود، اکنون دستگاهی اختراع شده بود که این کار را بسیار بهتر انجام میداد. عکاسی باعث شد که نقاشی از ثبت واقعیت فاصله بگیرد و به سمت بیانگری مفاهیم و احساسات حرکت کند.
در قرن بیستم، نقاشی وارد دوران مدرن شد و دیگر ثبت دقیق واقعیت اهمیتی نداشت. این دوران پر بود از سبکها و جنبشهای هنری که یکی پس از دیگری ظهور میکردند و مفاهیم جدیدی را به دنیای هنر میآوردند. حالا دیگر فرم، مفهوم و نگاه هنرمند بودند که اهمیت پیدا میکردند و نقاشی به عرصهای برای بیان تفکر و خلاقیت تبدیل شد.
مهمترین سبک های نقاشی
در طول تاریخ، برخی نقاشیها ویژگیهای مشترکی داشتهاند که آنها را از آثار دیگر متمایز میکرده است. گاه گروهی از هنرمندان با هدف یا فلسفهای مشخص، سبک جدیدی را آغاز میکردند که نمیشد آن را با معیارهای زیباییشناسانه دورههای قبل سنجید. این آثار با اشتراکات خاص خود، شایستگی داشتند که در یک دستهبندی قرار بگیرند؛ دستهای که به آن “سبک” گفته میشود.
منتقدان هنری معمولاً با گذشت زمان و بررسی آثار، نامهایی برای این دستهبندیها انتخاب میکردند. این نامها به تعریف و معرفی سبک یا مکتب هنری هر دوره کمک میکردند و ویژگیها و اهداف مشترک آثار هنرمندان آن زمان را به تصویر میکشیدند.
واقع گرایی یا رئالیسم
هرچند واقعگرایی همیشه بخشی از هنرهای تجسمی بوده، اما مکتب “واقعگرایی” (رئالیسم) بهعنوان یک سبک هنری مشخص، در قرن نوزدهم و پس از انقلاب سال ۱۸۴۸ در فرانسه شکل گرفت. این جنبش در واکنش به جنبش رمانتیسیسم پدید آمد و تلاش داشت واقعیتهای زندگی روزمره را، با تمام زیباییها و زشتیهایش، بدون اغراق یا تخیل به تصویر بکشد.
رئالیسم، برخلاف آثار خیالپردازانه و اسطورهای رایج، رویکردی اجتماعی، سیاسی و حتی چپگرایانه داشت. موضوعات نقاشی در این سبک بیشتر به زندگی مردم عادی، کارگران، و دهقانان اختصاص داشت. شاید امروز این آثار ساختارشکن به نظر نرسند، اما در زمان خود، جنبشی انقلابی محسوب میشدند؛ چراکه مضامینی مانند اساطیر، داستانهای انجیل، یا خانوادههای سلطنتی را کنار گذاشتند و زندگی واقعی مردم را روی بوم آوردند.
رئالیسم در قرن بیستم نیز با جنبش “رئالیسم آمریکایی” ادامه پیدا کرد. از هنرمندان برجسته این سبک میتوان به گوستاو کوربه، ایوان شیشکین، و انوره دومیه اشاره کرد.
امپرسیونیسم
در نیمه دوم قرن نوزدهم، گروهی از نقاشان فرانسوی تلاش کردند تا تجربه دیدن رنگ و نور در طبیعت را به شکلی نوین روی قاب بیاورند. این هنرمندان با استفاده از ضربات سریع قلممو و قرار دادن رنگهای خام و زنده در کنار یکدیگر، تلاش میکردند تا حس واقعی نور و رنگ را به بیننده منتقل کنند.
در اوایل دهه ۱۸۶۰، چهار نقاش جوان، کلود مونه، پیر آگوست رنوار، آلفرد سیسلی، و فردریک بازیل، متوجه شدند که همگی علاقهمند به نقاشی از منظرهها و طبیعت هستند. در آن زمان، نقاشی از مناظر طبیعی و اشیای بیجان بیارزش تلقی میشد، اما این هنرمندان جوان با نقاشی در فضای آزاد و استفاده از رنگهای درخشان، تصاویر زنده و پرنوری خلق کردند.
مدتی بعد، پل سزان و کامیل پیسارو نیز به این گروه پیوستند و به همراه یکدیگر جنبش هنری برجستهای را پایهگذاری کردند که بعدها به “امپرسیونیسم” (Impressionism) شهرت یافت. نقاشیهای این سبک عمدتاً از طبیعت الهام گرفته شده و بهسرعت در فضای باز خلق میشدند. این هنرمندان معمولاً رنگهای خیس را مستقیماً روی بوم سفید کنار هم قرار میدادند تا بهطور طبیعی با یکدیگر ترکیب شوند.
پست امپرسیونیسم
جنبش پستامپرسیونیسم در ادامه امپرسیونیسم و واکنشی به اون جنبش بود. توی فرانسه سالهای ۱۸۸۶ تا ۱۹۰۵ هنرمندای جوان این جنبش راههای تازهای برای استفاده از رنگ، سطوح، فرم و خط رو امتحان کردن و تعدادی از نقاشای جنبش امپرسیونیسم مثل گوگن و سزان هم مسیرشونو تغییر دادن. اونا دیگه فقط منظرهای رو به تصویر نمیکشیدن ،موضوع اونا متنوعتر، انتزاعیتر و سمبولیک بود. بعضی از این هنرمندا از ضرب قلمای تند و خشنتر استفاده میکردن و آثارشون به نسبت امپرسیونیستها شخصیتر و فردیتر و هیجانیتر بود. متخصصها این مکتب رو راهگشای مکتبهای هنری قرن بیستم میدونن. از مهمترین هنرمندای این مکتب میتونیم به ونسان وَنگوگ، پل سزان و پل گوگن اشاره کنیم.
فوویسم
مکتب فوویسم، بهعنوان یکی از جنبشهای برجسته اوایل قرن بیستم، در سال ۱۹۰۴ با آثار هنری ماتیس و آندره درین ظهور کرد. این جنبش، که تحت تأثیر امپرسیونیسم و هنرمندانی همچون پل گوگن، پل سزان و ونسان وَنگوگ شکل گرفت، مسیری تازه را در دنیای هنر گشود. نقاشان فوویست همچنین از هنرهای آفریقا، اقیانوسیه و سایر هنرهای غیرغربی الهام گرفتند که تأثیری عمیق بر هنرمندان آوانگارد و جنبش اکسپرسیونیسم بعد از خود گذاشت.
در نقاشیهای فوویستی، رنگها نقش اصلی را ایفا میکنند. استفاده از رنگهای تند، غلیظ و گاه غیرواقعی، با ضربههای قلم قوی و گاهی خشن، روح بیننده را به لرزه درمیآورد. این رنگآمیزیهای جسورانه، روی نقاشیهایی که اغلب از فرمهای ساده و نیمهانتزاعی بهره میبردند، حسی پرشور و زنده ایجاد میکند.
از چهرههای برجسته این مکتب میتوان به هنری ماتیس، آندره درین و رابرت دبرن اشاره کرد. فوویسم، هرچند عمری کوتاه داشت، تأثیری ماندگار بر هنر مدرن و سبکهای پس از خود بر جای گذاشت.
کوبیسم
مکتب کوبیسم، یا حجمگرایی، یکی از تأثیرگذارترین جنبشهای هنری قرن بیستم است که در دهه اول این قرن، با نقاشی «دوشیزگان آوینیون» اثر پابلو پیکاسو در سال ۱۹۰۷ ظهور کرد. بسیاری معتقدند که پیکاسو تحت تأثیر آثار پل سزان، نقاشی در سبک کوبیسم را آغاز کرد و همراه با ژرژ براک، این جنبش را به اوج رساند.
یکی از ویژگیهای برجسته سبک کوبیسم، نمایش موضوعات از زاویههای دید متنوع است. برخلاف نقاشیهای سنتی که از یک نقطه دید و با رعایت پرسپکتیو ترسیم میشوند، در نقاشیهای کوبیسم هر بخش اثر از زاویهای متفاوت به تصویر کشیده میشود. همچنین، منبع نور در این آثار مشخص نیست و نور به صورت پراکنده و از جهات مختلف به سطوح میتابد.
هنرمندان این مکتب تلاش میکردند تا ذهنیت خود را از سوژه، با استفاده از اشکال هندسی و تجزیه آن به بخشهای کوچکتر بیان کنند. این سبک، دیدگاهی نوین به هنر ارائه داد که به جای واقعگرایی، بر تحلیل و بازنمایی ذهنی تأکید داشت.
پابلو پیکاسو و ژرژ براک از مهمترین هنرمندان کوبیسم هستند. این جنبش، با نوآوریهای خود، راه را برای پیدایش سبکهای دیگری مانند فوتوریسم و هنر آبستره هموار کرد و تأثیرات آن بر هنر مدرن همچنان باقی مانده است.
فیوچریسم
جنبش آیندهنگری یا فوتوریسم اوایل قرن بیستم در ایتالیا پدید آمد. فوتوریستها از هنر گذشته بیزار بودند و دغدغهشان پویایی، سرعت و تکنولوژی بود. ماشینها در آثار فوتوریستها زیاد دیده میشوند، زیرا نشاندهنده غلبه انسان بر طبیعت و قدرت آینده هستند.
سورئالیسم یا فرا واقع گرایی
مکتب سورئالیسم یکی از سبکهای نقاشی قرن بیستم است که تصاویری رؤیاگونه و فانتزی خلق میکند. زمانی که جنبش دادائیسم رو به پایان بود، پیروان این جنبش دور آندره برتون جمع شدند و در سال ۱۹۲۴ مکتب سورئالیسم را آغاز کردند. در نقاشیهای این مکتب، عناصر غریب کنار هم قرار میگیرند، اشیا جان میگیرند و مکانها حالتی عجیب و ازلی دارند. بسیاری از هنرمندان این مکتب از خوابها و رؤیاهای خود برای خلق این تصاویر الهام میگرفتند. به گفته یکی از هنرمندان این مکتب، سورئالیسم جنبشی بنیادستیز است که میل به دگرگونی زندگی روزمره از طریق رویکردی مخالف نظم همیشگی دارد. از نقاشان معروف این مکتب میتوان به سالوادور دالی، آندره برتون، رنه ماگریت و ماکس ارنست اشاره کرد.
اکسپرسیونیسم
مکتب اکسپرسیونیسم واکنشی به جنبش سمبولیسم و امپرسیونیسم بود. در دوران پیش از جنگ جهانی اول و طی آن، هنرمندان آلمانی احساس نیاز میکردند تا خشم، ترس، و نفرت خود را با استفاده از رنگهای تند، خطوط شکسته و خشن، و اغراق در نورها به تصویر بکشند. در نقاشیهای اکسپرسیونیسم، عنصر آرامشبخش به چشم نمیخورد. کته کلویتس، یکی از هنرمندان برجسته این مکتب، طراحیهایی درخشان با خطوطی شکسته ارائه داده است. از دیگر نقاشان مشهور این مکتب میتوان به ارنست بارلاخ، ادوارد مونک، فرانسیس بیکن، و امیل نولده اشاره کرد.
هنر انتزاعی
توی نقاشیهای انتزاعی با اشکال و فرمهایی روبهرو میشیم که هیچ نمود بیرونی ندارن و گاهی شبیه نقاشی بچهها به نظر میرسن. این آثار بیشتر از کنار هم قرار گرفتن اشکال و رنگهایی ساخته میشن که در نهایت تصویری آشنا رو نمیسازن. این سبک در نیمه اول قرن بیستم توی آلمان آغاز شد و واسیلی کاندینسکی، پل کله، و جکسون پولاک از نقاشای برجسته این سبک هستن.
هنر مفهومی
هنر مفهومی یکی از جنبشهای مدرن هنرهای تجسمی است که در آن ایده یا مفهوم به جنبه زیباییشناسانه اثر اولویت دارد و از خود اثر مهمتر است. این جنبش تنها به نقاشی محدود نمیشود و آثار آن معمولاً ترکیبی از نقاشی، چیدمان، مجسمهسازی و سایر فرمهای هنری هستند.
فوتورئالیسم
فوتورئالیسم یکی از سبکهای نقاشی است که در نیمه دوم قرن بیستم، به ویژه در دهه ۶۰ و ۷۰، پدید آمده است. در این مکتب، نقاشیها به اندازه یک عکس واقعی به نظر میرسند. این جنبش واکنشی به مکتب اکسپرسیونیسم انتزاعی بوده و معمولاً روش کار هنرمندان این سبک به این صورت بوده که ابتدا از سوژه مورد نظر عکس میگرفتند و سپس از روی عکس نقاشی میکردند. چاک کلوز، دی آندرا، لوسین فروید، دیون هانسون و ادری فلک از هنرمندان معروف این مکتب هستند.
مینیمالیسم
جنبش مینیمالیسم پایه خود را بر اساس آثار هنری و نقاشیهای ساده بنا میکند و از آثار ژاپنی و بودیسم تأثیر گرفته است. در روسیه، ساختارگراها به مینیمالیسم و اشکال هندسی گرایش پیدا کردند و آثار بسیار برجستهای در این مکتب آفریدند. همزمان، مینیمالیسم به سرعت در آمریکا نیز گسترش یافت و هنرمندان با استفاده از مواد ساده، کیفیت ناب فرم و فضا را به نمایش میگذاردند. مالویچ، ایو کلین، رابرت ریمن و اگنس مارتین از هنرمندان مطرح جنبش مینیمالیسم هستند.
پاپ آرت
جنبش هنر عامه یا پاپآرت در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی آغاز شد و واکنشی به بیش از حد انتزاعی شدن هنر بود. هنرمندان پاپآرت موضوعات خود را از فرهنگ عامه انتخاب میکردند، مانند قوطیهای آبجو، ستارههای سینما و موسیقی، و داستانهای کامیک. این هنرمندان سعی داشتند فرهنگ عامه را بازنمایی کنند و تأثیر زیادی بر گرافیک، مد و تبلیغات گذاشتند. اندی وارهول، بزرگترین هنرمند پاپآرت، علاقه داشت که شبیه یک ماشین عمل کند و کارگاهش را به عنوان خط تولیدی در نظر میگرفت و آثار هنریاش را به تعداد زیادی تکثیر میکرد تا یگانگی اثرش از بین برود.
آپ آرت
مکتب آپآرت در دهه ۶۰ از جنبش پاپآرت بیرون آمد. هنرمندان این مکتب با مجموعهای از خطها و اشکال خرد و سطوح رنگی درخشان، نقاشیهای سهبعدی متقارن خلق میکردند. نام این مکتب به معنی “هنر دیدمانی” است و به خاطر خطای دیدی که ایجاد میکند، این نام برای آن انتخاب شده است. بریجیت رایلی، مشهورترین هنرمند این مکتب، به خاطر آثارش در این سبک شناخته میشود.
انواع نقاشی
نقاشیها را میتوان از نظر محتوا به چند دسته تقسیمبندی کرد که در اینجا به رایجترین انواع آنها اشاره میکنیم:
نقاشی منظره
نقاشی از طبیعت و منظره قدمت طولانی دارد و به ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح برمیگردد. این نقاشیهای پرطرفدار میتوانند خیالی یا براساس یک منظره واقعی باشند. عناصر طبیعی مانند درخت، گل، رودخانه و آسمان در بسیاری از این آثار به وضوح دیده میشوند. نقاشان امپرسیونیست، مانند کلود مونه و کامیل پیسارو، از معروفترین هنرمندانی هستند که اکثر آثارشان به نقاشی از طبیعت اختصاص دارد و با استفاده از رنگهای زنده و تکنیکهای خاص، زیبایی و حالتهای مختلف طبیعت را به تصویر میکشند.
نقاشی طبیعت
در نقاشیهای طبیعت بیجان، سوژه اصلی اشیای کوچک و نحوه چیدمان آنهاست. ترکیببندی در این آثار نقش مهمی دارد و بیشتر شامل میوهها، ظروف و اشیای دیگر است که بافت و رنگهای متفاوتی دارند و به نقاشی تنوع بصری میدهند. اولین نقاشی طبیعت بیجان در سال ۱۵۰۴ توسط ژاکوب دباربری خلق شد. از معروفترین نقاشان این سبک میتوان به پل سزان، ژرژ براک و پابلو پیکاسو اشاره کرد که هر یک به نحوی به توسعه و گسترش این سبک هنری کمک کردند.
نقاشی پرتره
پرتره به نقاشیهایی گفته میشود که موضوع اصلی آنها یک انسان است و عموماً شامل نقاشی از چهره فرد میشود. کشیدن پرتره کار دشواری است، زیرا از هنرمند انتظار میرود که فرد را به طور مشابه ثبت کند. قدمت نقاشیهای پرتره به ۵۰۰۰ سال پیش برمیگردد و بسیاری از افراد برای ثبت چهره خود سفارش نقاشی پرتره میدادند. معروفترین نقاشی پرتره، تابلوی لبخند مونالیزا اثر هنرمند بزرگ لئوناردو داوینچی است، که به عنوان یکی از نمادهای هنر رنسانس شناخته میشود.
گرافیتی
از گرافیتی برای بیان احساسات، نظرات و پیامها به مردم استفاده میشود. نقاشی دیواری یا گرافیتی به معنای طراحی یا نقاشی روی دیوارهای شهر بدون مجوز است. هنرمندان گرافیتی معمولاً گمنام و ناشناس هستند. گرافیتی به معنای مدرن آن از دهه ۶۰ میلادی رواج پیدا کرد و برای مدت طولانی به رسمیت شناخته نمیشد. آثار گرافیتی غالباً پیامهای اجتماعی و سیاسی دارند و هنرمندان از دیوارهای خیابان به عنوان تریبونی برای ابراز عقاید خود استفاده میکنند.
نقاشی ایرانی
قدمت نقاشی در ایران به دورانهای دور و به دوران غارنشینی برمیگردد. تصاویر حیات وحش در غارهای لرستان و نقاشیهای روی سفالهای کشفشده در تپه سیلک نشان میدهد که هنر نقاشی در این مناطق وجود داشته است. در دوران هخامنشی، نقشمایههایی مانند نگهبان نیزهدار، شیر و حیوانات دیگر با آجرهای لعابدار در نقش برجستهها دیده میشود. همچنین، نقاشیهای دیواری در دوره ساسانی در مکانهایی مانند ایوان کرخه، حاجیآباد، تپه حصار و طاق بستان مشاهده میشود.
در دوران اموی، نقاشی تحت تأثیر هنر ساسانیان قرار گرفت و این تأثیر در دیوارنگاریهای قصرالحیر غربی و قصر عمره به وضوح دیده میشود. در دوران سامانیان، سفالینههای منقوشی در نیشابور کشف شده که چهرههایی با چشمان ریز و دهان کوچک بر روی آنها نقاشی شده است. از دوران سلجوقی، کتاب مصور “ورقه و گلشاه” باقی مانده که شامل ۷۱ نگاره کوچک افقی است و داستان را مصور میکند. مصورسازی کتابها از این دوره رواج پیدا کرد و پس از حمله مغولها، شیراز به مرکز هنرمندان تبدیل شد و مکتب شیراز شکل گرفت که تحت تأثیر هنر چینی قرار داشت.
در دوران تیموریان، کارگاههایی در هرات به مصور کردن متون تاریخی مشغول شدند و نگارگری به اوج خود رسید و سبک خاصی را پیدا کرد. تأکید بر نقشهای رنگی در لباسها، کاشیها و پیکرههای بلند قامت، و همچنین ترکیببندیهای افقی و عمودی از ویژگیهای بارز نگارگری این دوره است. اوج این نگارگری را میتوان در شاهنامه بایسنقری مشاهده کرد. کمالالدین بهزاد، مهمترین نگارگر ایرانی، در همین دوره آثارش را خلق کرد و از معروفترین آثار بهزاد میتوان به نسخه بوستان سعدی و نسخه خمسه نظامی اشاره کرد.
در دوران صفوی، تحت حمایت شاه طهماسب، سبکی اصیل با تلفیق سنتهای خاوری (هرات) و باختری (تبریز) به وجود آمد که زیباترین جلوههای آن را میتوان در شاهنامه تهماسبی و خمسه تهماسبی دید. با کاهش حمایت دربار از هنر، هنر مصورسازی کتاب کمرنگ شد و نقاشی مستقل شکل گرفت. در این دوره، هنرمندانی چون شیخ محمد، محمد هروی، سیاوش بیگ و صادق بیگ به صورت مستقل شروع به کار کردند.
با سلطنت شاه عباس اول، نقاشی رونق تازهای پیدا کرد و هنرمندانی همچون رضا عباسی و صادق بیگ در کارگاه سلطنتی فعالیت کردند. در این دوره، بهدلیل افزایش ارتباط با کشورهای خارجی و اروپا، نقاشی اروپایی تأثیر زیادی بر نقاشی ایران گذاشت که به آن فرنگیسازی میگویند. تحت تأثیر فرنگیسازی، عناصر جدیدی چون حجم، عمق، نور و سایه به نگارگری ایرانی وارد شدند و باعث تحولاتی در شیوههای تصویری و بکارگیری تکنیکهای جدید در آثار هنری گردیدند.
پیکر نگاری
در دوره زندیه، سبک زیرلاکی رواج یافت. در این سبک، نقاشان تصاویر متنوعی را روی اشیایی مانند قلمدان، قاب آینه، جلد کتاب، سینی و … نقاشی میکردند. در دوران قاجار و زمان فتحعلیشاه، سبکی جدید به نام پیکرنگاری درباری شکل گرفت که تا زمان ناصرالدینشاه محبوبیت داشت. این سبک، تلفیقی از هنر ایرانی و اروپایی در به تصویر کشیدن پیکر انسان بود و تأثیر قابلتوجهی بر نقاشیهای این دوره گذاشت.
نقاشی به سبک قاجار
در دوران ناصرالدینشاه، هنرمندان ایرانی برای آموزش به اروپا فرستاده شدند. نخستین هنرمند ایرانی که به اروپا سفر کرد، ابوالحسن غفاری ملقب به صنیعالملک، پدر گرافیک ایران بود. او در ایتالیا فن چاپ سنگی را فرا گرفت و پس از بازگشت به ایران، به عنوان نقاشباشی دربار ناصرالدینشاه منصوب شد. رواج چاپ سنگی در این دوره باعث شد تا متون کلاسیک ادبیات ایران، مانند هزار و یک شب و کلیله و دمنه، با تصاویر زیبا مصور و منتشر شوند. صنیعالملک همچنین مدرسه دولتی نقاشی را تأسیس کرد که تحولی بزرگ در آموزش نقاشی در ایران به وجود آورد.
یکی دیگر از هنرمندان برجسته این دوره محمودخان ملکالشعرا بود، که به صورت خودآموخته مهارت فراوانی در استفاده از رنگ و نور پیدا کرد. اثر مشهور او، تابلوی استنساخ، یکی از نقاط اوج هنر این دوره است و پیشزمینهای برای نقاشی نوگرای ایران به شمار میرود.
در این میان، محمد غفاری ملقب به کمالالملک، نقاشی آکادمیک و واقعگرایی را در ایران تثبیت کرد. او پس از سفر به اروپا و تأثیرپذیری از آثار بزرگانی چون رافائل و رامبرانت، به عنوان نقاشباشی دربار بازگشت و آثار بسیار دقیق و زیبایی خلق کرد. اما تثبیت این سبک، هرچند مهم بود، موجب شد ایران برای مدتها از پیگیری جنبشهای مدرن نقاشی، مانند امپرسیونیسم، عقب بماند.
هنر نوگرا در ایران
توی دوران رضاشاه، نقاشی آکادمیک به راه خودش ادامه داد با این حال دانشجوهای هنرکده هنرهای زیبا توی دانشگاه تهران با جنبشای نوگرای هنر توی دنیا آشنا و به پیروی از این سبکا تشویق میشدن. توی دوران پهلوی دوم هنر نوگرای ایران شکوفا شد. محمود جوادیپور، حسین کاظمی، معصومه سیحون و جلیل ضیاپور اولین گالریها رو توی ایران تاسیس کردن و چندین محفل هنری مثل «انجمن هنری خروسجنگی» و گالریهای آپادانا و صبا راهاندازی شد. محمد جوادیپور که گالری آپادانا را تاسیس کرده بود، از اولین نقاشای آبستره توی ایران بود. جلیل ضیاپور پدر نقاشی مدرن ایران شاید تاثیرگذارترین چهره هنری توی اون دوران باشه. اون توی کارگاه آندره لت با کوبیسم آشنا شده بود و نقاشی سنتی ایرانی رو با تکنیک کوبیسم درآمیخت. توی دهه ۳۰ با راه افتادن دوسالانه هنر تهران و و تاسیس باشگاه هنرمندان، محافلی برای جمع شدن، تبادل نظر و حمایت هنرمندای نوگرا ایجاد شد.
توی دهه ۴۰، هانیبال الخاص اکسپرسیونیسم روایی با مضامین اسطورهای رو وارد هنر ایران کرد. محسن وزیریمقدم، هنرمند انتزاعی، دنبال دستیابی به نابترین بیان تجسمی بود. اون توی مجموعه شن خودش، با شن تصاویر و فرمهایی انتزاعی خلق میکرد و بعد بومی آغشته به چسب رو روی اون قرار میداد. بهمن محصص، نقاش و هنرمند اکسپرسیونیسم، با به تصویر کشیدن پیکرههای بیقواره و پرندگان و جانوران ترسناک توی فضایی کابوسگونه و سورئال، تصاویری رو پدید آورده که توی تاریخ هنر جهان موندگارن. ایشون از این تصاویر برای نشون دادن فضای خفقان و سرکوب دوران استفاده میکرد و به همین دلیل توی ۱۳۴۶ نمایش آثارش ممنوع شد. ایران درودی در نقاشیاش با فضای سورئالیستی از طبقات چندلایه نور استفاده میکرد تا نور اصلیترین سوژه کارهاش باشه. امینالله رضاییان رو میشه اولین نقاش سورئالیسم ایران دونست. مضمون اکثر کارهای ایشون سیاسی بود و با ترکیب اندام انسان و حیوان یا تغییر شکل بدن انسان فضایی غریب رو خلق میکرد.
نقاشی خط
توی دهه ۴۰، هنرمندانی مثل پرویز تناولی، حسین زندهرودی، پیلارام و اویسی با نگاهی مدرن به هنر فولکلور ایران بازگشتند و آغازگر مکتب سقاخانه بودند. حسین زندهرودی با نقاشی از شمایل مذهبی و لباسهای تعویذ، از مهمترین نقاشان این مکتب بود و با ترکیب نقاشی با المانهای خطاطی و اعداد که حالتی دعاگونه به کارهایش میدادند، از پیشگامان مکتب نقاشی خط به شمار میرفت.
طبیعت نگاری
طبیعتنگاری و بازگشت به طبیعت ایران و سازههای روستایی توجه تعدادی از هنرمندان نوگرای ایرانی را جلب کرد. مارکو گریگوریان در دهه ۳۰ و ۴۰ آثاری انتزاعی خلق کرد که یادآور خانههای کاهگلی بودند. پرویز کلانتری با نقاشی از روستا و خانههای روستایی زادگاهش زنجان، فضایی متفاوت را به روی بوم آورد. در آثار سهراب سپهری، طبیعت به شکلی واقعی و با رنگهای قهوهای، اخرایی و سیاه به شکلی مینیمال که متاثر از فضای شرق دور و فلسفه ذن است، به روی بوم میآید.
تکنیک های مختلف نقاشی
ابزار و تکنیکهای زیادی برای نقاشی کردن وجود دارد. برای انتخاب تکنیک، اول باید ببینیم که میخواهیم چه چیزی را نقاشی کنیم و ابزار و تکنیک مناسب آن چیست. برخی از تکنیکها نیاز به آموزش دارند و برخی آسانترند. به عنوان مثال، نقاشی با آبرنگ برای کسی که تا به حال با آبرنگ کار نکرده، میتواند سخت باشد. باید مزایا و محدودیتهای ابزارها را بشناسیم تا بتوانیم ابزار درست را انتخاب کنیم. اگر بخواهیم نقاشیمان زود خشک شود، اکریلیک گزینه خوبی است، اما باید بدانیم که حلال آن آب است و مثلاً برای نقاشی روی دیوار مناسب نیست. هر روز به ابزارها و تکنیکهای نقاشی اضافه میشود و با تکنولوژیهای جدید، کلی آثار هنری دیگر نه روی کاغذ یا بوم، بلکه در مانیتورها خلق میشوند. از معروفترین تکنیکهای نقاشی میتوانم اینها را برایتان بنویسم:
- اکریلیک
- رنگ و روغن
- سیاهقلم
- گواش
- نقاشی نقطهای
- ایربراش
- آبرنگ
- مدادرنگی
- ذغال
- اسپری
- شیشه
- پاستل
- کلاژ
- مرکب
- نقاشی دیجیتال
- و…
استعداد نقاشی
امروزه در هنر، استعداد معنی سابق را نمیدهد. برای شروع نقاشی نیازی نیست بفهمید استعداد دارید یا نه؛ فقط کافی است از این کار لذت ببرید و بدانید میخواهید چطور نقاشی کنید. آیا میخواهید تصاویر را دقیق روی کاغذ پیاده کنید یا نقاشی ساده بکشید یا رنگها را کنار هم بگذارید؟ آیا دوست دارید کارتان انتزاعی باشد یا واقعگرا؟ برای هرکدام از سبکهای جدید نقاشی باید چه مسیری را طی کنید؟ تجربه کردن نقاشی پاسخ بسیاری از این سوالات را میدهد و حتی میتواند کافی باشد. گسترش مهارتها و آموختههای شخصی، همراه با خوب نگاه کردن، میتواند شما را به یک هنرمند حرفهای تبدیل کند. حالا اگر میخواهید هرکدام از سبکهای نقاشی را یاد بگیرید و یک نقاش فوقالعاده شوید یا فقط از نقاشی لذت ببرید، میتوانید به آموزشگاه نقاشی سمیر بیایید تا توسط بهترین اساتید کشور آموزش ببینید و به آرزویتان برسید.
دیدگاهتان را بنویسید